گروه فرهنگ و هنر: ساخت یک فیلم موفق با تیمی بزرگ از ستارگان سینما یک چیز است و خلق یک فیلم خارق العاده و تماشایی با تنها یک بازیگر چیزی کاملاً متفاوت است. تماشای فیلم های یک نفره ای که خوب نباشند یک تجربه دردناک است، به ویژه وقتی که داستان فیلم بسیار گسترده بوده و بازی بازیگر نیز در حد خوبی نباشد. از آنجایی که این گونه فیلم ها تنها بر اساس این دو مقوله (داستان و بازی) شکست خورده یا موفق می شوند، بسیار حیاتی است که این دو عنصر در بهترین کیفیت قرار داشته باشند زیرا هیچ چیز دیگری برای جلب توجه مخاطب در فیلم وجود ندارد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزیاتو، و وقتی که تماشاگر در این پروسه گم شود دیگر هیچ چیزی برای سرگرم کردن و جذب او وجود ندارد. در طرف مقابل، وقتی که فیلمی با تنها یک بازیگر خوب باشد، این ژانر فرعی دراماتیک می تواند به شکل منحصربفردی یک تجربه راضی کننده باشد، تا جایی که گاهی اوقات به نقطه عطف دوران حرفه ای یک بازیگر تبدیل می شود. در ادامه این مطلب می خواهیم شما را با بهترین فیلم هایی که تنها یک بازیگر دارند آشنا کنیم. لازم به ذکر است که برخی از این فیلم ها دارای بازی های کوتاهی از شخصیت های دیگر یا دستکم صدای آن ها هستند اما تمرکز اصلی و قالب داستان بر روی یک شخصیت و یک بازیگر است.
۴- افتخار مخفی (۱۹۸۴)
کسانی که طراحی صحنه مینیمالیستی و دیالوگ محدود بین فرانک لانگلا و مایکل شین در فیلم «فراست/نیکسون» (Frost/Nixon) را خسته کننده می دانند ظاهراً باید جای دیگری دنبال سرگرمی تاریخی محور خود باشند. اما طرفداران تاریخ و سقوط های روانشناختی در فیلم «افتخار مخفی» (Secret Honor) چیزهای جذاب و تحسین برانگیز بسیاری خواهند یافت. تبدیل کردن ریچارد نیکسون به یک شخصیت قابل درک و دوست داشتنی کار دشواری است اما سناریویی که توسط دونالد فرید و آرنولد ام استون نوشته شده شرایط را برای این امر مهیا می سازد. در سخنرانی های نیکسون یک حس تحقیر خاص وجود دارد و فیلم «افتخار مخفی» که در دوران فراموش شدن رابرت آلتمن ساخته شده به دلیلی نه چندان خوشایند به عنوان مشخص ترین اثر او شناخته شده است.
این فیلم به خاطر فضای تکان دهنده و رسوایی که در مرکز داستان قرار دارد شایسته ستایش است. بار دیگر باید گفت که انسانی سازی شرمندگی عمومی بخشی از چیزی است که تماشای این فیلم را به یک تجربه خوشایند و سرگرم کننده تبدیل می سازد. فیلیپ بیکر هال نیز در نقش نیکسون یک بازی خارق العاده، مانند همیشه، از خود ارائه داده و کشمکش درونی وی را در حالی که داستان زندگی اش را با تصاویر درون اتاقش، و متعاقباً ما به عنوان مخاطبانش، در میان می گذارد را به بهترین شکل ممکن به تصویر می کشد.
۳- دویدن در سکوت (۱۹۷۲)
بهره وری یا کارآیی نام بازی است که داگلاس ترومبول به طور عمدی در فیلم علمی تخیلی پساآخرالزمانی خود انتخاب کرده است. در فیلم «دویدن در سکوت» (Silent Running) بروس درن نقش یک مسئول گلخانه بین سیاره ای را ایفا می کند که مسئولیت رشد و مراقبت از گیاهانی که دیگر قابلیت رشد در زمین بایر شده را ندارند بر عهده دارد. و او این کار را دوست داشته و به گیاهان به چشم فرزندان خود نگاه می کند و این موضوع به یک اندازه جذاب و ترسناک است. وقتی که به او دستور داده می شود گلخانه ای که این همه برایش زحمت کشیده و از گیاهان آن مراقبت کرده را نابود کند، درن تصمیم می گیرد به جای این کار تمام انسان های دیگری که درون فضاپیما قرار دارند را از بین ببرد. درن در مورد آب دادن به گیاهانش بسیار دقیق و وسواس است اما وقتی که پای منفجر کردن انسان ها به میان می آید خیلی ساده و راحت عمل می کند. اما تمرکز اصلی کارگردان بر روی نشان دادن تنهایی شخصیت درن و رابطه دائماً در حال گسترشش با گیاهانش است.
۲- لاک (۲۰۱۳)
وقتی که به یک فیلم سفر جاده ای سرگرم کننده فکر می کنید، همراه شدن با تام هاردی در یک تلاش یک و نیم ساعته پر از درماندگی برای سروقت رسیدن به بیمارستان به دلایلی که در ابتدا مشخص نیست، می تواند بدترین تصمیم باشد اما این فیلم شما را در خود غرق می کند. در فیلم «لاک» (Locke) تام هاردی به شکلی قابل باور یک سفر جاده ای را تجربه کرده و تنها منبع تماس او با دیگر شخصیت های فیلم از طریق تماس های تلفنی است که در درون خودرو برقرار می کند و بدین ترتیب به سرعت متوجه اضطراب او می شویم.
دیگر فیلم های مربوط به مسابقه انسان با زمان، مخاطب را به دفعات به لوکیشن های دیگر یا داستان های فرعی می برند تا برای مدت کوتاهی به او اجازه تنفس و خارج شدن از یک فضای پرتنش داده باشند اما «لاک» از همان ابتدا بر موضع خود اصرار داشته و برای مدت ۸۵ دقیقه از رو کردن دست خود خودداری می کند. این فیلم یک فیلم شجاعانه است که به لطف فیلمبرداری تاثیرگذار، داستانی که رفته رفته و با سرعتی مناسب تنش ایجاد کرده و بازی خارق العاده و احساسی تام هاردی به یک فیلم دیدنی تبدیل می شود.
۱- همه چیز از دست رفته است (۲۰۱۳)
سریع بگویید ترسناک ترین سناریویی که می توانید برای خود تصور کنید چیست؟ آیا این سناریو ربطی به گم شدن در دریا، به تنهایی، بدون اینکه کمکی جز هوش و توانایی های ذهنی برای رسیدن به منطقه ای امن داشته باشید، خواهد داشت؟ و شاید یک نفر از فاصله ای بسیار نزدیک در حال گرفتن فیلم از ماجراست بدون این که سعی در کمک به شما داشته باشد زیرا می خواهد فیلمش شانسی برای اسکار داشته باشد؟ فیلم «همه چیز از دست رفته است» (All Is Lost) یک فیلم مستند نیست اما احساسات خام و تعهد خدشه ناپذیر رابرت ردفورد باعث شده که این داستان به تاریک ترین شکل ممکن روایت شود که آن را به یک مستند واقعی شبیه می سازد. این فیلم داستان مبارزه یک مرد با دریا را روایت می کند و دیگر هیچ. در اینجا خبری از داستان پیچیده گذشته شخصیت داستان نیست و تنها یک فلش بک وجود دارد که لحظه بغرنج شدن شرایط برای ردفورد را نشان می دهد.
تعهد کامل نسبت به سادگی، هر گونه دیدگاهی نسبت به زندگی این مرد پیش از بلعیده شدن توسط اقیانوس هند را محدود می سازد و پیچیدگی کافی را برای ایجاد هر گونه کمبود عاطفی و احساسی فراهم می کند. شاید ردفورد در بخش زیادی از فیلم حس بدگمانی و تشکیک را ایجاد کند اما وقتی که داستان به اوج خود می رسد او نوری از امید را از طریق واقعیت گرایی خود به داخل ترس و وحشت درونی اش می تاباند. آزمایشاتی که وی در دل دریا تجربه می کند رفته رفته چیزهای بیشتری را در مورد شخصیت و درون او فاش می کنند. این فیلم داستان زنده ماندن و تلاش انسان برای بقاست که تا هفته ها پس از تماشا کردن در ذهن شما باقی خواهد ماند.
منبع: روزیاتو
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com